همه سرمایهگذاران باید سبک معاملهگری و استراتژیهای سرمایهگذاری خود را هرچند وقت یکبار ارزیابی و اصلاح کنند. همانطور که تجربه و دانش ما در زمینه سرمایهگذاری بیشتر شده است، دیدگاه ما نیز نسبت به بازارهای مالی تغییر کرده است و ممکن است با دیدگاه جدید سریعتر به اهداف مالی خود برسیم.
کسانی که میخواهد عملکرد بهتری در بازار داشته باشند – به این معنی که بازدهی بیشتری نسبت به میانگین بازار کسب کنند – ممکن است استراتژی معاملهگری فعال را انتخاب کنند، حتی اگر سبد سرمایه آنها یک دارایی داشته باشد.
معاملهگری فعال چیست؟
بهترین راه برای درک معاملهگری فعال این است که آن را از استراتژی سرمایهگذاری “خرید-و-نگهداری” متمایز کنیم، استراتژیای که بیان میکند؛ سود در سرمایهگذاری بلندمدت است. این استراتژی نوسانات روزانه بازار را نادیده میگیرد. در استراتژی سرمایهگذاری “خرید-و-نگهداری”، سرمایهگذاران بلندمدت دیدگاه بسیار متفاوتی نسبت به سرمایهگذاران کوتاهمدت از دو جهتدارند؛ اول اینکه معتقد هستند اثر هر نوسان مثبت یا منفی در کوتاهمدت در مقابل میانگین بلندمدت بسیار ناچیز است و دوم اینکه معتقدند حرکات روند در کوتاهمدت غیرقابلپیشبینی است.
از طرف دیگر، معاملهگران فعال در معرض زیانهای کوتاهمدت و یا از دست دادن موقعیتهای معاملاتی بهینه در کوتاهمدت قرار نمیگیرند. پس تعجبآور نیست اگر معاملهگران فعال به بازدهی بالاتری از میانگین بازار دست پیدا میکنند و آنهم به دلیل انتظاراتشان است. معاملهگرانی که به چنین بازدهی دست مییابند متوجه میشوند که باید از فرصتهای سودآوریِ موقت در روندهای بازار استفاده کنند، به این معنی که شروع روند را ازنظر زمانی و قیمتی پیشبینی میکنند و حد سود خود را در آیندهای بسیار نزدیک قرار میدهند.
نموداری که در ادامه آمده است، تفاوت بین حرکات کوتاهمدت و بلندمدتِ بازار را نشان میدهد. توجه داشته باشید، باوجودی که روند بلندمدت صعودی است اما در طول مسیر هر دو روند نزولی و صعودی را در کوتاهمدت تجربه میکند. (همچنین بخونید؛ مقالات مرتبط با سرمایهگذاری)
تمرکز بر عملکرد کوتاهمدت
معاملهگران فعال همیشه در فعالیتهای کوتاهمدتِ بازار ریز میشوند و آن را بزرگنمایی میکنند و از فرصتهای به وجود آمده در نوساناتِ کوتاهمدت برای کسب سود استفاده میکنند. تایم فریم یا پنجره زمانیای که معاملهگر در آن روند را دنبال میکند، تعیینکننده سبک معاملهگری وی است. (همچنین بخوانید؛ شما چه نوع معاملهگری هستید؟). برخی به دنبال روند در پنجرههای ماهانه، برخی هفتگی و برخی هم به دنبال روند در تایم فریمهای ساعتی هستند. ازآنجاکه نوسانات و حرکات قیمت در زمانهای کوتاهتر بسیار بیشتر است لذا معاملهگران در این تایم فریمها فعالتر هستند و معاملات بیشتری انجام میدهند.
تعداد معاملاتِ بیشتر لزوماً به معنای افزایش سود نیست. افزایش بازده بیشتر از میانگین بازار هم به معنای معاملهگری فعال نیست، اما حداکثر کردن فرصتهای کسب سود با استراتژی به معنی معاملهگری فعال است. یک معاملهگر فعال در تلاش برای خریدوفروش (یا بالعکس در صورت کوتاه بودن) در هر دو سمت روند قیمت است. زمان خرید سهام، معاملهگر سعی میکند آن را در کمترین قیمت ممکن بخرد و زمانی که از انتهای روند آن مطمئن شد سهام را در بالاترین نقطه به فروش میرساند. این نقاط بهراحتی توسط ابزارهای تحلیل تکنیکال شناسایی میشوند که در ادامه دراینباره صحبت خواهیم کرد. هرچه معاملهگر سعی در معامله در بهینهترین نقاط (انتهای روند) را داشته باشد، از استراتژی پر ریسک تری برخوردار خواهد بود.
به حداکثر رساندن سود یا بازده بالاتر از میانگین بازار فقط در مورد سود نیست، بلکه برای جلوگیری از زیان هم است. بهعبارتدیگر معاملهگر از تغییر چشمانداز روند در تغییر جهتهای بیشتر چشمپوشی میکند، هنگامیکه به هدف خود در کوتاهمدت میرسد از معامله خارج و به دنبال موقعیتهای دیگر میرود.
استفاده از تحلیل تکنیکال
شما برای تعیین شروع و پایان روند نیاز به تحلیلهای تکنیکال خاصی دارید. تحلیل تکنیکال در تعیین و تفسیر روند قیمت و شناسایی بهترین زمانهای خریدوفروش سهام با استفاده از نمودار قیمت خلاصه میشود. برخلاف تحلیل فاندامنتال، تحلیل تکنیکال پارامتر قیمت را بهعنوان یک عامل مهم در نظر میگیرد که جهت روند سهام را در کوتاهمدت مشخص میکند.
سه اصل اساسی تحلیل تکنیکال به شرح زیر است:
- در اغلب موارد، رفتار فعلی قیمت بازتاب تمامی عواملی است که بر آن اثر میگذارند مانند؛ تغییرات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و درک و هیجانات مردم از این حوادث
- قیمت تمایل دارد درروند حرکت کند
- تاریخ تکرار میشود
این سه اصل نظم و ترتیب پیچیدهای را ایجاد میکنند که بر اساس آن اندیکاتورهای تکنیکال طراحی میشوند، اندیکاتورهایی که به کمک آنها معاملهگران قادر به پیشبینی آینده خواهند بود. اندیکاتورها روشهایی هستند که بر اساس دادههای قیمتی و محاسبات پیچیده برای شناسایی الگوهای قیمتی طراحیشدهاند. هریک از این الگوها و اندیکاتورها بهصورت نمودار بر روی نمودار قیمت رسم میشوند.(همچنین بخوانید؛ الگوهای قیمتی رایج در تحلیل تکنیکال). زمانی که اندیکاتور و قیمت در کنار یکدیگر رسم میشود، معاملهگر قادر به شناسایی روند خواهد بود و بر اساس اندیکاتورها سیگنالهای ورود یا خروج موقعیتهای معاملاتی را شناسایی میکند. از محبوبترین اندیکاتورهای تکنیکال میتوان به انواع میانگینهای متحرک، شاخص RSI و انواع اسیلاتورها نام برد.
تحلیل فاندامنتال هم میتواند بهخوبی برای معامله استفاده شود اما بیشترِ معاملهگران در زمینه تحلیل تکنیکال و کار با نمودارهای قیمت بهخوبی آموزشدیدهاند و در این زمینه تجربه بیشتری دارند. تحلیل تکنیکال ترکیبی از علم و هنر است که نیازمند صبر و تعهد است. ازآنجاکه زمانبندی در معاملهگری فعال بسیار مهم است، اثربخشی تحلیل تکنیکال بسیار مهم و حائز اهمیت است. (همچنین بخوانید؛ مقالات مرتبط با تحلیل تکنیکال)
معامله با اهرم
رویکرد سرمایهگذاری کوتاهمدت نهتنها با استفاده از تحلیل روند بلکه از طریق ابزارها و تکنیکهای سرمایهگذاریِ کوتاهمدت میتواند سود بالقوه را افزایش دهد. یکی از این تکنیکها اهرم است، که اغلب از طریق Margin پیاده میشود.
Margin بهطور ساده به معنای قرض گرفتن پول برای سرمایهگذاری است. فرض کنید مبلغ ۵۰۰۰ برای سرمایهگذاری در اختیار داشته باشید، بهجای سرمایهگذاری این مبلغ، میتوانید یک حساب Margin افتتاح و مبلغ اضافهتری برای سرمایهگذاری دریافت کنید و مبلغ سرمایه خود را به ۱۰,۰۰۰ برسانید. بنابراین اگر بازده شما ۲۵ درصد باشد میزان سرمایه شما ۱۲,۵۰۰ خواهد بود که این مبلغ منهای مبلغ استقراضی به خالص ۷۵۰۰ خواهد رسید، در این حالت بدون هیچ زحمت اضافهای به سود ۲۵۰۰ رسیدهاید اما اگر همان ۵۰۰۰ را سرمایهگذاری کرده بودید سود شما تنها ۱۲۵۰ بود. بهعبارتدیگر حاشیه سود یا Margin شما دو برابر شده است.
بااینحال، این کار ریسک بالقوه را هم افزایش میدهد. گر بازده شما منفی ۲۵ درصد شود، شما به میزان ۵۰ درصد ضرر خواهید کرد و اگر بازده منفی ۵۰ درصد شود، شما ۱۰۰ درصدِ سرمایه خود را ازدستدادهاید.
با توجه به اینکه استفاده از این ابزار ریسک سرمایهگذاری را بهمراتب افزایش میدهد لذا اهرم باید توسط سرمایهگذاران حرفهای و فعالینی که در این زمینه دارای تجربه و مهارت لازم هستند استفاده شود. در نظر داشته باشید به پولِ قرض گرفتهشده بهره تعلق میگیرد. اگر سعی کنید مدتزمان باقی ماندن شما در یک موقعیت معاملاتی برای افزایش سود بیشتر شود آنگاه هزینه پول استقراضی تمام سرمایه شمارا نابود میکند.
ریسکهای معاملهگری فعال
معاملهگری فعال دارای بازده بالاتری نسبت به میانگین بازار است اما درست مانند هر چیز دلگرمکنندهای در این بازار دارای ریسکهایی هم هست.
هرچه پنجره زمانی معاملات کوتاهتر باشد، دامنه نوسانات بیشتر میشود اما حرکت بازار در این حالت بسیار سریعتر است معاملهگران باید در تحلیل تکنیکال خبره و واکنشهای سریعی نسبت به تغییرات بازار داشته باشند. بدون مهارتهای شناسایی سیگنال و نقاط ورود و خروج، نهتنها معاملهگر فرصتهای بهینه ورود را از دست میدهد بلکه از نوسانات بازار آسیب خواهد دید، بهخصوص اگر معامله مانند توضیح فوق با استفاده از اهرم باشد. بنابراین یادگیری و معامله پرهزینه و وقتگیر است.
همچنین معاملات بدون هزینه انجام نمیشوند و به هر معامله با توجه به نوع بازار کارمزدی تعلق میگیرد. ازآنجاکه کارمزدها در دسته هزینه قرار میگیرند میتوانند بخشی از بازده سرمایهگذار را کاهش دهند. پس با توجه به هزینه هر معامله یک سرمایهگذار باید با در نظر گرفتن کارمزد معاملات اقدام به خریدوفروش کند.
جمعبندی
همانطور که بهعنوان یک سرمایهگذار آموزش میبینید و دارای تجربه میشوید ممکن است به دیگر روشهای معاملهگری و استراتژیهای سرمایهگذاری کنجکاو شوید. مهم است که مایل به یادگیری راهبردها و رویکردهای مختلف سرمایهگذاری باشید و مهمتر از آن شناختن تیپ سرمایهگذاری فردیتان است.
ممکن است اینطور نتیجهگیری کنید که معاملهگری فعال برای کسانی مناسب است که میخواهند سبد خود را همیشه مدیریت کنند یا زودتر به اهداف خود برسند. اگر اینطور است! پس بهتر است در این زمینه بیشتر مطالعه کنید.(همچنین بخوانید؛ ۱۰ راه کسب سود در زمان نوسانات بازار)
سخن آخر؛ همه استراتژیهای سرمایهگذاری علاوه بر تحمل ریسک نیازمند مهارت و کارایی لازم هستند. (همچنین بخوانید؛ انواع استراتژی سرمایه گذاری)
منبع: گروه مشاوران مالی سامان