شما باهدف کسب بازده بر روی سرمایه اولیه، پول خود را در بازار سهام قرار میدهید. برخی از سرمایهگذاران نهتنها به بازدهی مناسب میرسند بلکه عملکرد بهتری از بازار نشان میدهند و بهنوعی بازار را شکست میدهند.
بااینحال، کارایی بازار که از فرضیه بازار کارا EMH که در سال ۱۹۷۰ توسط یوجین فاما معرفی شد، نشان میدهد که در هرزمانی قیمتها تمام اطلاعات مرتبط با سهام یا بازار را بازتاب میدهند. یادبود فاما، جایزه نوبل اقتصادی توسط رابرت شیلر و لارس پیتر هانسن در سال ۲۰۱۳ اهدا شد. با توجه به نظریه EMH هیچ سرمایهگذاری در پیشبینی قیمت آتی نسبت به سرمایهگذار دیگر برتری ندارد چراکه هیچکس بهتمامی اطلاعات دسترسی ندارد.
تأثیر کارایی: غیرقابلپیشبینی بودن
ماهیت اطلاعات نباید محدود به اخبار و تحقیقات مالی باشد. درواقع، اطلاعات در مورد رویدادهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، همراه بااینکه سرمایهگذاران این اطلاعات را درست ارزیابی میکنند و یا غلط، در قیمت سهام منعکس میشود. با توجه به EMH، قیمتها فقط به اطلاعات موجود در بازار پاسخ میدهند چرا که همه معامله گران بازار اطلاعات مشابهی دارند و هیچکس توانایی کسب بازدهی بیشتر نسبت به دیگری را ندارد.
در بازارهای کارآمد، قیمتها قابل پیشبینی نیستند و معمولاً تصادفی هستند بنابراین هیچ الگوی سرمایهگذاری ای قابلتشخیص نیست. درنتیجه رویکرد برنامهریزیشده نمیتواند به سرمایهگذاران کمک شایانی کند.
به این نظریه در رشته مهندسی مالی و در واحد فرآیندهای تصادفی، random walk یا قدمهای تصادفی قیمت میگویند. بر اساس این نظریه هر استراتژیای که باهدف شکست بازار باشد، موفق نخواهد شد.
انحراف: چالش کارایی
با تمام این تفاسیر، در دنیای واقعی سرمایهگذاری، استدلالهای واضحی در برابر EMH وجود دارد. سرمایهگذارانی مانند وارن بافت هم بودهاند که با استراتژی سرمایهگذاری روی سهام باارزش بسیار پایین به میلیونها دلار بازده دستیافتهاند و توانستهاند بازار را شکست دهند. مدیران سبدهای سرمایهگذاریای وجود دارند که عملکرد بسیار بهتری نسبت به دیگران دارند همچنین بسیاری از سرمایهگذاران در بازار سرمایه هستند که تحلیلهای آنها همیشه بازده مطلوبی ارائه کرده است. پس چگونه عملکرد قیمتها تصادفی است، آنهم زمانی که افراد در زمانهای مختلف بازار را شکست دادهاند؟
الگوهایی در تناقض با استدلالهای EMH توسعهیافتهاند. بهعنوانمثال الگوی ژانویه نشان میدهد که در اولین ماه سال میتوان به بازدههای بالاتری دستیافت، همچنین اثر آخر هفته نشان میدهد که بازده معمولاً در اواخر هفته بسیار کمتر از اول هفته است.
نتایج مطالعات در امور مالی رفتاری که به بررسی تأثیرات روانشناسی سرمایهگذاران بر قیمت سهام میپردازد، نشان میدهد که سرمایهگذاران تحت تأثیر بسیاری از رفتارها مانند ناراحتی از ضرر، اعتمادبهنفس بیشازحد و شهامت بیشازاندازه قرار میگیرند. (برای مطالعه بیشتر در خصوص مالی رفتاری کلیک کنید)
پاسخ EMH
EMH ناهنجاریهای بازار را که منجر به کسب سود میگردد، رد نمیکند. EMH به این معنی نیست که قیمتها همیشه برابر باارزش ذاتی هستند بلکه قیمتها ممکن است در برخی مواقع و بهطور تصادفی بیش تر و یا کمتر از ارزش ذاتی خود ارزشگذاری شوند. به همین ترتیب، به دلیل انحراف تصادفی قیمتها از ارزش ذاتی، استراتژیهای معاملهگری که منجر به شکست بازار میشوند نمیتوانند پیروز شوند.
علاوه بر این، EMH در خصوص سرمایهگذارانی که بازار را شکست میدهند میگوید آنها از شانس خود توانستهاند به این بازدهی دست یابند و نه از مهارت. هواداران این نظریه در خصوص کسب بازده بیشتر از میانگین میگویند که این موضوع به دلیل قوانین احتمال است، به این طریق که در هر زمان از بازار تعداد زیادی از سرمایهگذاران فعالیت میکنند که برخی از آنها با توجه به این قوانین میتوانند به سود بیشتر از میانگین دست یابند درحالیکه دیگر معامله گران عملکرد پایینتری دارند. منبع: گروه مشاوران مالی سامان
چگونه یک بازار کارآمد میشود؟
برای اینک یک بازار کارآمد باشد، سرمایهگذاران باید درک کنند که بازار ناکارآمد است و ممکن است بتوانند آن را شکست دهند. درواقع طبق این نظریه، تمام استراتژیهایی که برای پیشبینی و شناسایی رفتارهای بازار استفاده میشوند باعث کارآمدی بازار میشوند.
یک بازار باید بزرگ و دارای نقدینگی باشد. دسترسی به اطلاعات باید در اختیار تمام معامله گران قرار گیرد و هزینه این دسترسی باید برای همه یکسان باشد. همچنین هزینه معاملات باید ارزانتر از حداقل بازده باشد. سرمایهگذاران باید منابع مالی کافی برای بهرهبرداری از ناکارآمدی بازار داشته باشند تا زمانی که این ناکارآمدی طبق نظریه EMH مجدداً ناپدید میشود.
درجه بهرهوری
پذیرش EMH ممکن است بسیار دشوار باشد، بااینحال سهطبقه از EMH بیانشده که هرکدام درجهای از بهرهوری در بازار را نشان میدهند:
- بهرهوری قوی: این قویترین نسخه است که تمام اطلاعات موجود در بازار، چه عمومی و چه خصوصی، را در یک قیمت سهام ثبت میکند. در این طبقه، شخصیترین اطلاعات هم نمیتواند مزیت فردی به همراه داشته باشد.
- بهرهوری نیمه قوی: این نسخه نشان از محاسبه قیمت سهام توسط تمام اطلاعات عمومی است. در این طبقه برای رسیدن به مزیت رقابتی نمیتوان از تحلیل تکنیکال و فاندامنتال بهره برد.
- بهرهوری ضعیف: این نوع از EMH ادعا میکند که تمام قیمتهای گذشته در قیمت امروز سهام منعکسشده است.
جمعبندی
در دنیای واقعی، بازارها نمیتوانند مطلقاً کارآمد و یا کاملاً ناکارآمد باشند. منطقیتر این است که بازارها را ترکیبی از هر دو دید، درحالیکه تصمیمات و رویدادهای روزانه نمیتوانند بلافاصله در یک بازار منعکس شوند. اگر همه معامله گران معتقد بودند که بازار کارآمد است، دیگر هیچکس به دنبال کسب سود بالاتر نبود و نیروی پیشران بازار به وجود نمیآمد.
باوجود گسترش IT در جهان امروز شاهد کارآمدتر شدن بازارهای مالی هستیم. فناوری اطلاعات به انتشار سریعتر و اثربخشتر اطلاعات کمک میکند. البته در کنار سرعت نشر اطلاعات زمان معامله گران برای تائید آنها بسیار محدودتر میشود.
منبع: گروه مشاوران مالی سامان